بزرگنمايي:
خبریزد- از زندگی خود چه میخواهید؟ میخواهید در پایان امروز به چه چیزی رسیده باشید؟ پنج سال دیگر به كجا رسیدهاید؟ آیا اصلا هدفی دارید؟ اگر چنین است، آیا اهداف صحیح را برگزیدهاید؟
جواب شما به این چند سؤال ساده میتواند نشان بدهد كه آیا در زندگی خود موفق خواهید شد یا نه. هدفگذاری، اثر جادویی دارد.
وقتی هدفی برای خود انتخاب میكنید، موانع كنار میروند، فرصتها از راه میرسند و انگار منابع مورد نیاز خودشان را از غیب میرسانند؛ اما برای مهاركردن این جادو باید اهدافی چالشبرانگیز، مشخص و شفاف در حوزههای مختلف زندگی خود داشته باشید .
هدف، به زندگی جهت میدهد و آن را از روزمرگی و بطالت خارج میكند.
وقتی هدفی دارید، روی فعالیتهایی كه منجر به كسب آن هدف میشود، تمركز میكنید و فعالیتهای غیرمرتبط و مزاحم را كنار میزنید؛ بیشتر كار میكنید و كمتر ناامید میشوید در مقابل، آنهایی كه هدفی ندارند، زندگیشان چندان رضایتبخش و مولد نیست .
تحقیقات نشان داده كه هدفگذاری باعث افزایش بهرهوری میشود؛ اما هدفگذاری یعنی چه؟ هدفگذاری فرایندی است كه شما طی آن برای خودتان اهدافی شخصی تعیین میكنید؛ اهدافی كه قابل سنجش و البته چالش هستند. چرا قابل چالش؟ چون اگر اهدافتان دمدستی و آسان باشند، عملكرد شما را چندان تغییر نمیدهند .
اگر مصمم هستید كه برای خودتان هدفگذاری كنید، بد نیست در این شش گام، را همراهی كنید .
گام اول: چند حوزه مختلف برای موفقیت خود انتخاب كنید
باید برای تمام حوزههای اصلی زندگی خود هدف داشته باشید، این اهداف میتوانند حوزههای مختلفی را شامل شوند كه البته عمدهترین آنها عبارتند از حوزههای مالی، روابط اجتماعی، خانواده، كار، معنویت، سلامت و تندرستی، افزایش ظرفیتهای فردی و سبك زندگی .
گام دوم: اهدافتان واضح باشد
باید بهوضوح بدانید كه چه میخواهید. اهداف مبهمی مانند "میخواهیم خوشبخت شوم" یا "میخواهم مردم مرا تحسین كنند"، دستیافتنی نیستند. برای خلق اهداف خود از فرمول smart استفاده كنید. طبق این فرمول، اهداف باید چنین باشند :
خاص: هدف باید به نحوی بیان شود كه واضح، دقیق و خاص باشد. هدف مبهم به درد نمیخورد .
قابلسنجش: هدف باید قابلسنجش باشد؛ یعنی باید بتوانید بسنجید كه تا چه اندازه به هدف خود نزدیك شدهاید .
دستیافتنی: هدف باید دستیافتنی باشد؛ چون اگر غیرممكن باشد، خیلی زود دلسرد میشوید و خود را كنار میکشید. درعینحال، هدفتان باید چالشبرانگیز باشد. تمركز روی این چالش، به شما انگیزه میدهد .
واقعبینانه: هدفتان باید هدفی واقعبینانه باشد و تحقق آن مفهومی در پی داشته باشد؛ مثلا یادگرفتن زبان فرانسوی به صرف اینکه شما به این زبان علاقهمند هستید، راه بهجایی نمیبرد؛ مگر اینکه تسلط به زبان فرانسه بتواند تأثیر بارزی در سبك زندگی و وضعیت آینده شما داشته باشد .
مبتنی بر زمان: لازم است كه برای رسیدن به هدف خود یك جدول زمانی داشته باشید و یك ضربالاجل برای آن درنظر بگیرید؛ وگرنه هرگز روز پایان را نخواهید دید .
اگر حروف انگلیسی ابتدایی این پنج مورد را در کنار هم قرار دهید، واژه (smart) هوشمند، هوشمندانه را خواهید داشت. به دو نمونه از این اهداف هوشمندانه توجه كنید :
1.من میخواهم تا انتهای امسال در بین 10درصد از برترین فروشندگان شركت قرار بگیرم .
2.من هر سال20 درصد به درآمد خود اضافه خواهم كرد .
گام سوم: اهداف خود را بنویسید
باید اهداف خود را بنویسید. هدفی كه روی كاغذ آورده نشود، فقط "خواب پنبهدانه دیدن" است و بس. برای اهداف خود فهرستی تهیه كنید. اولین چیزهایی را كه در مورد این اهداف به ذهنتان میرسد، بنویسید و طی امروز و روزهای بعد آنها را چندین بار بازخوانی و ویرایش كنید تا بالاخره تبدیل به آنچه واقعا میخواستید، شود .
نوشتن اهداف اهمیت زیادی دارد. فقط فكركردن به اهداف كافی نیست. نوشتن باعث میشود تا هركدام از آنها هویتی مستقل داشته باشند. بهتر است اولین مجموعه از اهدافتان به 4 تا 6 هدف محدود شود تا بتوانید بهتر و بیشتر روی آنها تمركز كنید .
گام چهارم: برنامه خود را مكتوب كنید
هدف، آرزو نیست. برای تحقق آن باید كاری كنید. ضربالاجل را دقیق تعیین كنید. قصد از هدفگذاری این است كه شما روی هدف تمركز و برای آن انرژی داشته باشید .
فرض كنید هدفتان این بوده كه در مدت 6 ماه، داستانی را منتشر كنید. باید این هدف را به اهداف ریزتر و ماهانه تقسیم كنید، مثلا تمامكردن دو فصل از كتاب در هر ماه. برای سنجش میزان پیشرفت خود باید اهداف خود را از این هم ریزتر كنید، در آن صورت به راحتی دستگیرتان میشود كه این هدف واقعبینانه هست یا نه، البته ممكن است اهداف خود را طور دیگری تقسیم كنید و واحدهای زمانی متفاوتی را درنظر بگیرید .
بهمحض اینکه هدفی هفتگی یا روزانه تعیین كنید، خواهید فهمید كه آیا آن هدف دستیافتنی است یا نه و البته ممكن است اهداف خود را طور دیگری تقسیم كنید و واحدهای زمانی متفاوتی را درنظر بگیرید .
بهمحض اینکه هدفی هفتگی یا روزانه تعیین كنید، سپس میتوانید سراغ مجموعه اهداف خود بروید و ببینید كه در عمل چهکاری میتوانید انجام دهید. آیا میتوانید در مورد آنها به هدفی روزانه دست پیدا كنید؟
گام پنجم: اهداف خود را همیشه در ذهن داشته باشید
مرتبا اهدافتان را به خودتان یادآوری كنید. آنها را روی كارتی بنویسید و در ساعاتی از روز از جیب یا كیف بیرون بیاورید و به خودتان یادآوری كنید. قبل از اینکه از منزل خارج شوید، روی تكهای كاغذ، چیزی درباره هدف خود بنویسید و آن را كف اتاق یا سالن بیندازید. وقتیکه برگردید، با دیدن آن تكه كاغذ دوباره به یاد هدفتان خواهید افتاد. از خودتان بپرسید كه امروز برای نزدیكشدن به هدفتان چهکار مفیدی كردهاید .
به همه اطرافیان خود بگویید كه چه هدفی در ذهن دارید. از هر كار شاخصی كه برای نزدیکتر شدن به هدف خود انجام دادهاید، یادداشت بردارید. دائما به هدف خود و به پیشرفتی كه داشتهاید، فكر كنید .
هر شب قبل از خواب به خودتان یادآوری كنید كه امروز برای نزدیکتر شدن به هدف چهکاری انجام دادهاید، در خیال خود مجسم كنید كه وقتی به هدف میرسید، چه حس خوبی خواهید داشت. نتیجه نهایی كار خود را در ذهن به تصویر بكشید و با همان تصویر ذهنی به خواب بروید .
اصل «خواستن، توانستن است» را بهخاطر داشته باشید؛ آنچه فكرش را میكنید، همان چیزی است كه در آینده نصیبتان خواهد شد .
گام ششم: برای هدف خود، هر روز «یك كار» انجام بدهید
هدفها به خودی خود محقق نمیشوند؛ هدفگذاری وسیله است برای اینکه به شما انگیزه بدهند و شما باید هر روز، كاری را برای رسیدن به هدف انجام بدهید. این كار نباید حتما خیلی بزرگ یا خیلی مهم باشد. فقط باید كاری را انجام بدهید .
بهتدریج كه هر روز كاری را برای هدف خود انجام میدهید، خواهید دید كه یافتن كار بعدی در روزهای آینده، آسانتر خواهد بود. مجموعه این كارها بهتدریج بهسمت هدف شتاب خواهد گرفت و پیشرفت شما سریعتر و ناخودآگاهتر خواهد بود