خبر یزد
بازخواني چهار جريان فکري استان در برابر پديده اي به نام بافت تاريخي
شنبه 24 مرداد 1394 - 7:49:27 AM
ايرنا
بافت تاريخي يزد روزگاري محل زندگي يزدي ها يي بوده که در دل کوير و در ميان فلات ايران، با سبک خاصي از زندگي باتوجه به مقدورات و واقعيتهاي حاکم برآن دوران ، به منظور رفع نيازها و احتياجات مادي و معنوي خود در کنار هم از اديا ن مختلف ،با احداث بناهاي فاخر ،خانه هاي فاخر ،خانه هاي معمولي با معماري خاص ،بازار ،بازارچه ، کاروانسرا،تيمچه، سرا ، آب انبار،حمام ،مدرسه ،ساعت ، مسجد، حسينيه، آتشکده وغيره در قالب محلات به هم پيوسته مختلف ، از همان ابتدا شهري را آفريدند.
که نوع معماري، شهرسازي ونحوه چيدمان منحصر به فرد تک تک اجزاء آن در کنار هم ازطرفي خود مخلوق دانش،روحيات، سليقه ،فرهنگ و نوع نگرش آنها بوده وازطرف ديگر به عنوان يک عنصر فرهنگ سازوانسان سازنقشي شگرف در تداوم و تعالي اين روحيات ، فرهنگ و نوع نگاه ساکنانش درطول زمان ايفاء نموده است.
و از اين روست که بافت تاريخي يزد تنها جايي در دنيا ست که امکان بازديد ، حضور، درک و تجربه زندگي در دومين شهر تاريخي جهان با گستردگي و پيوستگي بيشتر در مقايسه با ونيز در ايتاليا- به عنوان اولين شهر تاريخي جهان- و کويري بودن و با دست نخوردگي بالا نه فقط چند تک بناي فاخر – را مي تواند براي جها نگردان ،مورخان ، مرم شناسان ، معماران ،جامعه شناسان ،علاقه مندان وشهروندان ميسر نموده و مي تواند نقش مهمي در ايجاد ارزش افزوده از طريق افزايش حضور گردشگران داخلي و خارجي در يزد ايفا نمايد.
سالهاست که فقدان مباني نظري منسجم ،عدم وجود متولي براي بافت ،عدم فرهنگ سازي ،عدم تناسب بين نيازهاي زندگي امروزين وامکانات موجود ، مداخلات غير کارشناسانه و نا به جا ، طمع سود جويان ، بي تفاوتي و به فراموشي سپردن اين بافت شهري ارزشمند از سوي ملت ودولت ، سبب تحميل تخريب ،دگرديسي ، تخليه ، نا امني، مهاجرت،سيماي شهري زشت ،خدمات شهري نا مناسب ، آسيب هاي اجتماعي ،آ لودگي هاي بهداشتي وهزاران مشکل ديگر به بافت شده است.
و از اين رو دولتمردان ، مردم ،دانشگاهيان ، فعالان وعلاقه مند ان به توسعه يزد که به منظور حل معضلات و مشکلات بافت يا بهتر است بگوييم بخش بزرگي از شهر، راهکارها و واکنش هاي مختلفي را پيشنهاد ويا اجراء نموده و مي نمايند ، بسته به اعتقاد شان به ميزان حفظ و نگهداري بافت تاريخي ،نقش و جايگاه انسان در بافت ،بافت تاريخي ايده آل مد نظرشان ونيز برنامه آنها براي رسيدن به آن ايده آل ها، به گروهها ،دسته ها وجريانهاي فکري مختلفي تقسيم مي شوند.
که با توجه به اشتراکات، تضادها ومنافع مشترکشان در قالب ائتلاف هاي کوتاه مدت و يا بلند مدت دو ياچند گانه در کنار يکديگر ونيز در مقابل ديگر گروه ها در وضعيت گذشته ،حال و آينده بافت تاثيرگذار بوده اند.جريان شناسي فعالان بافت تاريخي علاوه برشناخت بهتر آنها ،باعث افزايش شفافيت در اشتراکات،تفاوتها و تمايلات آنها مي گردد.
1 - حفظ کامل بافت ، تشکيل بافت - موزه : اين افرادبا تقليل نقش و جايگاه انسان در برابر کالبد به تمام بافت تاريخي به عنوان يک موزه 700 هکتاري ازشهري هزارساله در دل شهر جديد يزد مي نگرند و درصددند که با کشيدن حصاردر اطراف اين موزه بزرگ ، باهر گونه مداخله وتغيير در کاربري ،معماري ،شهرسازي و نوع مصالح به کار رفته در اين بافت تاريخي ثبتي گسترده ولو به قيمت متروکه شدن و خالي شدن آن مخالفت ورزيده و تنهامرمت و نورپردازي را براي خلق موزه اي زيباو بزرگ جهت بازديد علاقه مندان وجهانگردان جايز مي دانند.
ولي دربرابر واقعيتي همچون مساحت وسيع 700 هکتاري بافت ونيزبودجه و امکانات محدود متوليان بافت تاريخي که سبب تسهيل تخريب وتخليه آن مي گردد راه حلي ارائه نمي کنند.اين جريان به منظور حفاظت و جذب بودجه ،با ثبت جهاني کل بافت تاريخي نه بخشي از آن موافقند.
2- تخريب بافت ، ساخت شهري مدرن:گروهي که با عدم تمايز بين بافت فرسوده شهري با بافت تاريخي و ارزشمند شهري ،ضمن موافقت بانگهداري وحفظ بناهاي شاخص،المانها وقسمتهاي خاص وبرجسته بافت - نه تمام اين بافت شهري گسترده - جهت بازديد توريستها ،بر اين باورند که درصورت حذف محدوديت هاي ميراثي ومجاز بودن تخريب صدها هکتار بافت تاريخي ثبت شده ،امکان توليد زمين و به تبع آن احداث شهري جديد با گذرهاي عريض ،ساختمانهاي بلندونماهاي متنوع، که با برخورداري از امکانات مدرن شهري ، موزه هاي کوچک تاريخي زيادي رادردل خود جاي داده است، فراهم مي گردد.
اين افراد براي شهرسازي بافت تاريخي يزد به عنوان تنها سند زنده 700 هکتاري ازشهرسازي هزاران سال پيش بشردر دنيا کمترين اهميتي قائل نبوده و با تقليل وجه تمايز يزد نسبت به ديگر نقاط تاريخي دنيا از شهرسازي و بافت شهري به معماري چند بنا،از اين واقعيت غافلند که با وجود تک بناها ي شاخص زياد در دنيا، در صورت عدم وجود اين سطح وسيع از يک شهر تاريخي ،يزد جذابيت هاي توريستي در برابر رقبايش راازدست داده ودربهترين حالت شايد بتواند به شهري توريستي در مقياس اصفهان تبديل شود.
اين افراد اگرچه ماهيتا با ثبت جهاني بافت تاريخي به عنوان مانعي در برابر توليد زمين مخالفند ولي به دليل محدود بودن عرصه مورد درخواست جهت ثبت جهاني به ميزان 120هکتار ونيز تاثير اقتصادي اين امر بر منطقه ،براي باقيمانده آن برنامه ريزي خواهند کرد. نکته قابل
3- حفظ محدود بافت تاريخي، رونق گردشگري :افرادي که با تاکيد بر پتانسيل هاي شهرسازي ، معماري وتوريستي بافت تاريخي، تعريف مسيرهاي گردشگري،جداره سازي و کف سازي کوچه ها(فارغ از خانه هايي که در پشت اين جداره ها درحال تخريب هستند)، مرمت تک بنا هاي فاخرو تغيير کاربري بناها اعم از خانه ، حمام و ... به هتل ، رستوران، کافي شاپ، فضاهاي تجاري و ديگر کاربري هاي مرتبط ومورد نياز جهانگردان را بهترين مدل احياء بافت دانسته وشاخص هايي همچون تعداد گردشگران و دلارهاي هزينه شده از سوي آنها را معيار رشد و توسعه آن مي پندارند.بافت تاريخي آرماني مورد نظر اين افراد،شهري است که توريست ها و مسافران از صبح تا شب ضمن گشت و گذار و بازديد از اماکن تاريخي ، از خدمات واحدهاي تجاري، رستوران ،کافي شاپ ومراکز تفريحي موجود در آن استفاده نموده و شب هنگام درهتل ها و مراکز اقامتي تعبيه شده درآن به استراحت بپردازند و فعالان و مغازه داراني که مشغول ارائه خدمات به جهانگردان وعلاقه مندان بوده اند ، جهت استراحت راهي منازل مسکوني شان دربخش هاي جديد شهر شوند.
اين گروه از يک طرف ،به منظوربرخورداري از آزادي عمل در ايجاد محدوده اي آزادو متناسب با روحيات ونيازهاي گردشگران ونيزايجاد مراکز متعدد گردشگري در کنارهم ودر ميان محلات مسکوني ،عملا موجبات سلب آسايش ،نارضايتي و مهاجرت ساکنان بافت را فراهم مي نمايند واز طرف ديگربه دليل محدود بودن ظرفيت گردشگري کشورو يزد در بهترين حالت ممکن وگستردگي اين بافت ،سبب مي گردد که اين جريان با بي تفاوتي نسبت به چند صد هکتار ازبخش مسکوني با معماري خاص و نه الزاما فاخر بافت ،حضور و يا عدم حضور انسان و زندگي درآن را به فراموشي سپرده وبا تقويت چرخه معيوب تخليه ، تخريب ازدرون ،جايگزيني مهاجران بي دغدغه به جاي يزدي هاي آشنا ورشد يافته در اين نوع معماري و نا امني ،در بلندمدت موجبات تشکيل محلات خالي از سکنه ، محله مهاجرنشين (محدوده عرب نشين پشت ميدان امير چقماق) ودرمواردي برخوردهاي فيزيکي بين يزديها و مهاجران(خصوصا افاغنه) و تعميق نگاه هاي نژاد پرستانه و ضد انساني ،تعريف وتشکيل مسيرهاي بزهکاري در عمق چند ده متري مسيرهاي گردشگري واستقرار جهانگردان خصوصا در دل شب در جزيره اي خالي از سکنه و نا امن رافراهم سازد.
قائلين به اين نظريه با ثبت جهاني بخش محدودي از بافت تاريخي به دليل نقش تبليغاتي ،افزايش بودجه هاي تعلق يافته ونيز افزايش جايگاه جهاني يزد و به تبع آن افزايش حضور گردشگران در يزد موافقند.
4- حفظ کامل بافت تاريخي، جريان داشتن زندگي: کساني که با بهره گيري از نگاه زندگي محور، احياء واقعي بافت را درگرو حضورمردم جهت کار، فعاليت وسکونت در آن مي دانند و راه اندازي مسيرهاي گردشگري جداره سازي و کف سازي ،هتل ، رستوران وکافي شاپ وتوسعه گردشگري را نه هدف ،بلکه وسيله اي لازم ونه کافي براي احياء واقعي و توسعه درونزا و همه جانبه بافت دانسته و بر اين باورند که سکونت در بافت از يک طرف باعث حفظ و نگهداري بناها وکالبدها و نيز ايجاد امنيت در آن شده و از طرف ديگر با توجه به فرهنگي بودن نوع سفر (نه تفريحي) انتخاب شده از سوي جهانگرداني که يزد رابه عنوان مقصد توريستي خود بر گزيده اند.
با بهره گيري از تعاملات متقابل انسان (يزدي)و معماري(بافت تاريخي يزد) نه تنها يک مترسک بلکه يک بافت شهري واقعي زنده ،پويا و فعال را ،به جهانيان ارائه کرده واز ارائه تصويري نادرست و غيرواقعي از يزد و يزدي به آنهاممانعت به عمل آورد. اين افرادبا ثبت جهاني بافت تاريخي در هر سطحي به دليل افزايش جايگاه جهاني ،افزايش بودجه هاي تخصيصي ،افزايش محافظت ،برنامه محور شدن مداخلات در بافت ، وجود اهرمي موثربه نام ابطال ثبت جهاني در صورت انجام بعضي از فعاليت هاي مخرب ونيزاهميت وجايگاه مردم و زندگي در فرآيند ثبت جهاني بافت تاريخي موافقند.
متاسفانه عدم وجود امکانات لازم براي زندگي اعم ازپارکينگ، طرحهاي شهري ، فضاي سبز ،امکانات تفريحي،بهداشت شهري ،خدمات درماني ،مبلمان شهري ،خدمات شهري ،عدم تعريف نحوه حضور اتومبيل به عنوان عضو جديد خانواده ها ، عدم وجود آموزش ،اطلاع رساني و فرهنگ سازي مناسب به شهروندان در جهت شناساندن ارزش و نحوه محافظت از اين بافت ارزشمند از يک طرف و نيز وجودامکانات مختلف و جذ ابيت هاي زندگي مدرن در بيابانهاي حاشيه اي يزدکه اخيرا بخش جديد شهر يزد راتشکيل داده اند باعث کاهش انگيزه حضور وزندگي مردم در بافت تاريخي يزد شده است.
و اين درحالي است که تچربه هاي موفق اجرا شده در زمينه احياء و نگهداري معدود محله هاي تاريخي باقيمانده در دنيا- علي رغم وسعت ،پتانسيل ها و ويژگي هاي به مراتب کمترازبافت تاريخي يزد- نشان مي دهد که مسئله زندگي وسکونت مردم در محلات تاريخي نه تنها به عنوان معضل اين محلات تلقي نشده ،بلکه محلات تاريخي کشورهايي همچون فرانسه و اسپانيا عملا جز جذابترين وگرانترين نقاط کشورهايشان محسوب مي شوند.
با توجه به موارد فوق الذکر شايد بتوان راهکار ارائه شده از سوي گروه اخيرالذکر را که حفظ وتقويت صنعت توريسم ،کاهش تخريب بناها، سکونت شهروندان در بافت ،حفظ و تقويت آيين ها و مراسمات همچون محرم به عنوان چسب بين مردم را در دل خود دارد ،امکان پذير ترين ، مناسب ترين و کم هزينه ترين راه حل براي بهره مندي بلند مدت از همه پتانسيل هاي بافت تاريخي اعم از مسکوني ، توريستي ، تجاري و فرهنگي بوده و توسعه اي درونزا ، همه جانبه وعدالت محور نه رشد محور راباخود به همراه دارد و از اين رو بايسته است که ازتعميق ائتلاف ،هم افزايي و همپوشاني هماهنگ و يا نا هماهنگ سه ديدگاه ديگر - علي رغم وجود تفاوت در اهداف – در تخليه قديمي ترين شهر تاريخي دنيا ممانعت به عمل آيد.

http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/1947/بازخواني-چهار-جريان-فکري-استان-در-برابر-پديده-اي-به-نام-بافت-تاريخي
بستن   چاپ